banner

آنتونی هاپکینز

مصاحبه با آنتونی هاپکینز ( the-talks )

این مصاحبه جذاب با آنتونی هاپکینز، ابتدا در وب‌سایت «The Talk» منتشر شده بود و اکنون، با افتخار، توسط ما در «با برترین‌ها» برای شما همراهان گرامی بازنشر شده است.

این مصاحبه جذاب و عمیق با آنتونی هاپکینز، بازیگر برجسته و محبوب سینما، که در آن به ابعاد مختلف زندگی، دیدگاه‌ها و تجربیاتش پرداخته، ابتدا در وب‌سایت معتبر «The Talk» منتشر شده بود. اکنون، با افتخار و برای بهره‌مندی شما همراهان گرامی، تیم «با برترین‌ها» این گفت‌وگوی خواندنی را بازنشر کرده است تا نگاهی نزدیک‌تر به دنیای این هنرمند بزرگ داشته باشید.

متن مصاحبه با آنتونی هاپکینز

آقای هاپکینز، یک بار گفتید که هر چه آدم بیشتر زندگی می‌کنه، بیشتر احساس می‌کنه شبیه یه رویاست. تا حالا تو زندگی‌تون لحظه‌ای بوده که حس کنید همه چیز از واقعیت فاصله گرفته؟

بیشتر ۳۰ سال اخیر زندگی من همین‌طور بوده. چیزهایی که در بچگی آرزوشون رو داشتم و در جوانی می‌خواستم، حالا اتفاق افتادن. شاید ۳۰ سال پیش این رو فهمیدم. با خودم فکر کردم: "این واقعیه؟ این دقیقاً همون‌طور که انتظار داشتم و تو ذهنم تصور کرده بودم، پیش رفته." تمام زندگی من این‌طوری بوده و من از این قدرتی که هممون داریم، شگفت‌زده‌ام. اینکه ما خودمون زندگی‌مون رو می‌سازیم، همین‌طور که پیش می‌ریم.

فکر می‌کنید بازیگرها و فیلمسازها زندگی درونی قوی‌تری دارن؟ مردم اغلب می‌گن بازیگرها احساساتی‌تر و حساس‌ترن.

راستش، من همیشه از کلمه "هنر" وقتی برای بازیگری استفاده می‌شه، متنفرم. من همیشه دوست داشتم یه بازیگر ساده و واقعی باشم که به حرف‌های پرتفخ و الکی درباره بازیگری اعتقادی نداره. برای همین کمی بدبین‌ترم. اما خب، فکر می‌کنم این یک فرآیند خلاقانه است؛ بازیگری، کارگردانی و موسیقی همگی کارهای خلاقانه‌ای هستن. من فکر می‌کنم آدم‌های خلاق - و من خودم رو یه آدم خلاق می‌دونم، و این به این معنی نیست که حتماً باید بازیگر، موسیقیدان یا نقاش باشید - اگه در یک شغل یا کسب‌وکار خلاقانه هستید، درک و آگاهی بالاتری دارید. البته این باعث نمی‌شه خاص باشید.

خیلی از بازیگرها واقعاً جوری رفتار می‌کنن که انگار آدم خاصی هستن...

باید خیلی مراقب این موضوع باشید، چون وقتی باور کنید که چون آدم خاصی هستید و هوای خاصی تنفس می‌کنید، هر کاری دلتون می‌خواد می‌تونید انجام بدید، اون‌وقت به دردسر بزرگی می‌افتید. این مسیر دیوانگیه. و خیلی از آدم‌ها تو استودیوها این‌جورین. اون‌ها باور دارن که خاصن. من فکر می‌کنم بازیگرها با یک آگاهی کمی بالاتر، هم برکت داده شدن و هم گرفتار شدن، که باید ازش استفاده کنید. همین! به این معنی نیست که شما برتر یا بهتر از بقیه هستید، فقط معنی‌اش اینه که مغز ما این‌جوری کار می‌کنه.

آیا کارگردان‌هایی تو گذشته بودن که واقعاً بهتون الهام بخشیده باشن؟

تعدادی از اون‌ها بودن و همه‌شون روش‌های کاری خاص خودشون رو دارن. من با الیور استون، اسپیلبرگ و خیلی‌های دیگه کار کردم. بعضی از بهترین‌ها بودن و من خوش‌شانس بودم. وقتی خودم کارگردانی می‌کنم، سعی می‌کنم طرحی منحصر به فرد و از خودم داشته باشم. البته که تحت تأثیر قرار می‌گیرید. الیور استون یک کارگردان بزرگه و من فیلم‌های زیادی رو در طول سال‌ها دیدم، اما سعی می‌کنم چیزها رو از تخیل خودم خلق کنم. می‌خوام همه قوانین رو بشکنم و باهاش ور برم و فقط برای سرگرمی یک فیلم متفاوت بسازم.

آیا بازیگری به جوون موندن شما کمک می‌کنه؟

آره. من جوونم! خلاق بودن و مشغول نگه داشتن مغز خیلی عاقلانه‌اس، چون اگه این کار رو نکنید، آروم آروم می‌میرید. با اینکه گاهی اوقات احساس خستگی می‌کنم و فکر می‌کنم باید ولش کنم، اما نمی‌خوام فقط بازنشست بشم. نه، من از همه این‌ها لذت می‌برم و فقط ادامه می‌دم تا روزی برسه که دیگه نتونم انجامش بدم. و این همون چیزیه که من می‌خوام.

هنوز هم به بازیگری وسواس دارید؟

قبلاً کمی وسواس داشتم، اما دیگه نه. از بازیگری لذت می‌برم، اما احتمالاً حالا بیشتر لذت می‌برم چون راحت‌تره. نمی‌تونم تو تئاتر کار کنم، چون به نظرم خیلی جدیه. مثل زندان برام می‌مونه. آدم‌هایی که می‌تونن این کار رو بکنن رو تحسین می‌کنم، اما من نمی‌تونم. ترجیح می‌دم زندگی خودم رو بکنم و گاهی اوقات هم بازیگری کنم.

زندگی‌تون این روزها چطوریه؟

پیانو می‌زنم و این عشق منه. مطالعه می‌کنم، نقاشی می‌کنم و آهنگ می‌سازم، پس یک زندگی خلاقانه کاملاً پربار دارم. و این به خاطر این نیست که، می‌دونید، من وسواسانه خلاق هستم. از نقاشی لذت می‌برم. نمی‌دونم توش خوبم یا نه، اما نقاشی می‌کنم. خیلی سریع نقاشی می‌کنم. با رنگ اکریلیک نقاشی می‌کنم و به نظر می‌رسه که خوب از آب در میاد، و آهنگ می‌نویسم، آهنگسازی می‌کنم، پیانو می‌زنم و زیاد مطالعه می‌کنم و زندگی خوبه. پس بازیگری چیزیه که گاهی اوقات انجامش می‌دم.

به نظر می‌رسه که با خودتون در صلح و آرامش هستید...

ای کاش وقتی جوان‌تر بودم، چیزهایی رو که امروز می‌دونم، و حسی رو که امروز دارم، یعنی آرامش با خودم، همون موقع داشتم. چون وقتی جوون‌تری، خیلی جدی‌تر هستی و همه چیز خیلی مهم‌تره، و وقتی به گذشته نگاه می‌کنی، با خودت می‌گی: "اوه، اون همه سر و صدا برای چی بود؟" هیچی اونقدر مهم نیست، فقط زندگی کن، چون ما خیلی کوتاه اینجا هستیم.

پس از پیر شدن لذت می‌برید؟

آره. خودم رو رو فرم نگه می‌دارم. تو آینه نگاه می‌کنم و چین و چروک‌ها رو می‌بینم، اما برام مهم نیست. وقت خوبیه. نمی‌دونم چرا اینقدر وقت خوبیه، ولی وقت خوبیه. مرگ بزرگترین نجات‌دهنده است، بالاخره تو رو از همه چیز رها می‌کنه، و این باعث می‌شه زندگی خوب باشه، می‌دونید؟ کارل یونگ رو بخونید. این باعث می‌شه زندگی غنی‌تر بشه، چون همین زندگیه که داریم؛ هیچ کدوممون نمی‌دونیم به کجا می‌ریم و سرگرمی زندگی همینه.

به همه چیزهایی که می‌خواستید برسید، رسیدید؟

فراتر از هر چیزی. خیلی خوش‌شانس بودم. تو گذشته مشکلات خودم رو داشتم، سختی‌های خودم رو داشتم، اما به جلو حرکت می‌کنید. زندگی عالی‌ای داشتم و واقعاً ازش سپاسگزارم.

این مطالب را نیز ببینید
  • چگونه از صفر شروع کنیم و پولدار شویم
    چگونه از صفر شروع کنیم و پولدار شویم
  • بهترین مسیریاب های ایرانی ( نظرسنجی )
    بهترین مسیریاب ایرانی
  • شهر لوازم خانگی بهتر است یا سرای ایرانی ؟ [نظرسنجی]
  • مشاغل خانگی پردرآمد برای زنان: ایده‌های ناب برای مشاغل پردرآمد بانوان

banner